ادبیات، مذهب و سنت، حسادت را به رفتاری عاشقانه، تراژیک، دردناک و الهام بخش تبدیل کرده است که به طور خودکار با میل، عشق و روابط همراه می شود. آنقدر در جامعه تلقیح شده که به راحتی می توانید جملاتی مانند “آنقدر شریک زندگی خود را دوست دارد که نمی تواند به او حسادت نکند”، “حسادت می کند چون شما را دوست دارد، “وقتی دیگر به شما علاقه ای ندارد حسادت نمی کند”… و بسیاری موارد دیگر مانند اینها بشنوید و ببینید.
با این حال، حسادت وسواسی، نشانه عشق پرشور نیست، بلکه ترس غیرمنطقی از دست دادن کسی است که فکر میکنید «متعلق» به شماست. ترس از دست دادن کسی که به او عشق و محبت زیادی دارید، همراه با احساس دائمی خطر و ترس از رها شدن. این احساسات زمانی بروز می کند که فرد قبلاً دچار اضطراب شده باشد و این اضطراب در فرد ایجاد شده باشد.
حسادت وسواسی چیست؟
حسادت وسواسی از نظر علائم مشابه انواع دیگر وسواس فکری و عملی است، اما یک تفاوت مهم این است که افکار وسواسی، مزاحم و اغلب هذیانی حول موضوع خیانت همسرشان متمرکز می شود. این باعث می شود که فرد احساس نیاز اجباری به بررسی و کنترل شریک زندگی خود کند. ممکن است شبکه های اجتماعی شریک خود را بررسی کند. از آنها در مورد کارهایی که انجام دادند، با چه کسی بودند سوال بپرسد. برنامه کاری، تلفن همراه را چک کند. هر نوع رفتار شریک خود را بررسی کند، مثل (آماده شدن، لباس پوشیدن، شاد بودن، غمگین بودن، دیر رسیدن به خانه، تراشیدن …) با احتمال خیانت.
افکار وسواسی معمولاً فضای بیشتری را در رابطه اشغال می کنند و اغلب باعث جدایی می شوند. حتی اگر گمان کند که جدایی پایان وسواس است، اما اینطور نیست. افراد مبتلا به این نوع مشکلات معمولاً پس از جدایی افسرده و مضطرب همراه با احساس تنهایی می کنند. با ناامیدی از رابطه نهایی، احساس رها شدن بیشتر میشود و حتی بیشتر در مورد اینکه آیا خیانت میتوانست دلیل جدایی بوده باشد شک میکنند.
خیال و واقعیت دست به دست هم می دهند و این رفتار معمولاً در روابط بعدی تکرار می شود، روابطی که معمولاً برای پر کردن خلأ درونی آخرین جدایی باقی مانده شروع می شوند.
رابطه حسادت وسواسی و عشق ایده آل
حسادت وسواسی معمولاً با ایدهآلسازی عشق، ایجاد انتظارات بزرگ در مورد رابطه (جدید) و اینکه چگونه باید باشد، تعریف میشود. ویژگی دیگر این است که هر مرحله جدید از رابطه را به شدت تجربه کند، به خصوص در ابتدا همه چیز بی ثبات و پرشور است و انفجار احساسات و نشانه های محبت می تواند وابستگی و نیاز به داشتن کسی را در اطراف بپوشاند که بتواند ” خود را به طور کامل به آنها بسپارند».
وابستگی و کنترل آنها باید دائماً با ابراز محبت، هدایا، پیام ها، کلمات محبت آمیز، انجام همه کارها با هم تغذیه شود. با این حال، همه اینها بهایی دارد. شخص در واقع به طور اجباری عشق دیگری را تجربه می کند. وقتی طرف مقابل همان سطح محبت را در ابتدای رابطه نشان نمیدهد، فرد شروع به ترس از این دارد که شریک زندگیاش دیگر او را دوست نداشته باشد.
پس او در دام این فکر می افتد، که این کاهش طبیعی در شدت رابطه و ترس از دست دادن رابطه فقط می تواند ناشی از یک خیانت باشد. آنها آرزوی عشق غیر واقعی دارند. چرا این اتفاق می افتد؟ زیرا اگر به آنها بستگی داشت برای همیشه در مرحله اولیه عشق زندگی می کردند. پذیرش عشق شریک زندگی خود به صورت روزانه به این معناست که بپذیرند که آنها ارزش عشق خود را نسبت به آنچه هستند دارند، نه به این دلیل که تلاش زیادی انجام می دهند و این آنها را می ترساند.
اگر هیچ نشانهای از خطر در رابطه وجود نداشته باشد، معمولاً فردی که از حسادت وسواسی رنج میبرد شروع به بررسی گذشته شریک زندگی خود میکند.
در صورت عدم اتخاذ تدابیر مناسب، تعارض بخشی اجتناب ناپذیر از رابطه خواهد بود. مانند هر نوع دیگر OCD، حسادت وسواسی باعث درد و بدبختی زیادی در افرادی که از آن رنج میبرند و همچنین در افرادی که در محیط نزدیکشان هستند، ایجاد میکند که اغلب منجر به موقعیتهای ناپایدار میشود.
چه چیزی باعث حسادت وسواسی می شود؟
حسادت چیزی نیست جز زنگ خطری که به ما هشدار می دهد. بنابراین باید از خود بپرسیم که فرد چه خطری در زندگی احساس کرده که باعث شده دائماً در این شرایط زندگی کند. آنها از چه چیزی می ترسند که ممکن است از دست بدهند و چه چیزی باعث این افکار وسواسی می شود که آنها را در حالت مبارزه یا فرار دائمی قرار می دهد؟
حسادت وسواسی، مانند بقیه اختلالات وسواسی، یک وجه مشترک دارد: بازداری و سرکوب برخی از جنبه های شخصیت، به دلیل آموزش سخت و کنترل کننده و همچنین تجربیات آسیب زا. این پیشایندها باعث ایجاد افکار مزاحم و تکراری می شوند. با این حال بسیاری از افراد و متخصصان این پیشایندها را فراموش می کنند و تنها بر روی درمان علائم تمرکز می کنند. این رویکرد شباهت های زیادی به نحوه دیدن کوه یخ در دریا دارد. ما بالای کوه یخ را می بینیم، اما آنچه در زیر آب است آن چیزی است که آن را حفظ می کند.
پشت حسادت وسواسی چیست؟
هر یک از بیماران مبتلا به حسادت وسواسی داستان و تجربیات منحصر به فرد خود را دارند، اما عوامل مشترک خاصی وجود دارد.
افراد مبتلا به حسادت وسواسی با احساس پوچی دائمی زندگی می کنند که آنها را به سمت فرآیند سازگاری بیش از حد سوق می دهد. بیش از حد با افراد سازگار می شوند تا جایی که این رفتار باعث وابستگی می شود زیرا احساس خوبی در آنها ایجاد می کند. در درمان، مهم است که روی فعال سازی شخصی کار کنیم تا از وفاداری کامل به شریک زندگی خود قطع کنیم. فرد نیازها و خواسته های خود را با هم اشتباه می گیرد و فارغ از انگیزه خود شروع به همپوشانی با یکدیگر می کند. این رابطه در نهایت به بخش مرکزی زندگی تبدیل می شود و منبع اصلی شادی و رضایت آنها محسوب می شود، حتی اگر به دلیل افکار وسواسی به طور پیوسته از بین برود.
این رفاه ظاهری که فرد درک میکند اغلب در جوانی به دلیل ترس از دست دادن و کنترل بیش از حد از بین میرود. این احساسات و رفتارها ناشی از ناامنی و اعتماد به نفس پایین است. ناامیدی ناشی از این احساسات به موتور اضطراب فرد تبدیل می شود و اغلب به طرف شریک زندگی هدایت می شود.
عوامل مهم دیگر حسادت وسواسی
برخی از عوامل مهم دیگر که می توانند باعث این نوع وسواس فکری و عملی شوند، تربیت بسیار سخت و همچنین عدم محبت و تقویت مثبت است. اغلب اوقات والدین ممکن است زن ستیز باشند. “نقش پدر” اغلب غایب است و توسط یک مادر کنترل کننده بیش از حد، با حالت افسردگی و/یا مضطرب جبران می شود. این حالت اغلب در وابستگی شدید و نیاز عاطفی نسبت به کودکان آشکار می شود. این باعث می شود کودک نیاز شدیدی به توجه پیدا کند که باید پوشش داد و شخص حسود معمولاً از آن آگاه نیست.
ایدهآلسازی عشق بهعنوان مکانیزم جبران رنج، اغلب بهتدریج توسعه مییابد. نگرش عاشقانه و غیرواقعی به روابط که باعث می شود هدف مورد نظر قابل تعویض باشد و همان رفتارها بارها و بارها تکرار شود.
اگر روان افرادی را که از این اختلال رنج میبرند عمیقتر تحلیل کنیم، میتوان مشاهده کرد که چقدر آسان است که فرد ترسها، خواستهها و انگیزههای خود را بر روی رابطهشان فرافکنی کند و از این طریق شریک زندگی را به کسی تبدیل کند که به نوعی « مسئول این احساسات است.
همچنین معمولاً افرادی که از حسادت وسواسی رنج می برند، خلق و خوی قوی و میل جنسی قوی دارند.
چگونه می توان حسادت وسواسی را درمان کرد؟
برای درمان حسادت وسواسی، با فرآیند تحلیلی شروع می کنیم. درمان کمک می کند تا بفهمیم چه اتفاقی در زندگی شخصی افتاده که باعث این افکار وسواسی او شده است.
ما بررسی می کنیم که شخصیت واقعی آنها چگونه است. الگوی قدیمی آنها چیست ما آسیب های احتمالی را بررسی می کنیم. همچنین یک تاریخچه عمیق که در آن مسیر زندگی، حال، گذشته و ایده های فرد در مورد آینده بررسی می شود.
پس از تجزیه و تحلیل، بر روی بخشهایی از شخصیت که مسدود شدند کار میکنیم تا فرد بتواند هویت اصیل و سازگار خود را بازیابد. به نوعی برای التیام مسیر زندگی آنها ضروری است.
به همین دلیل است که هم بخش ناخودآگاه و هم بخش هشیار عقلانی، روان را درگیر می کنیم و روی ایجاد آگاهی در مورد نیازها و خواسته های نرسیده کار می کنیم.
در بخش تحلیلی جلسات، روان و جنبه های مردانه و زنانه آن کار می کنیم تا با توجه به شخصیت واقعی فرد به تعادل برسانیم.