تحریک نخاع به عنوان روشی برای درمان افسردگی

تصویر معصومه محقق
معصومه محقق

محققان یک آزمایش بالینی انجام دادند که نشان می دهد تحریک نخاع (SCS) یک روش عملی و قابل تحمل با پتانسیل برای درمان اختلال افسردگی اساسی است. این کارآزمایی شامل 20 بیمار بود که تحت سه جلسه هفتگی 20 دقیقه ای SCS در طول هشت هفته قرار گرفتند.

نتایج نشان داد که افرادی که تحریک فعال دریافت کردند، در مقایسه با گروه کنترل، کاهش بیشتری در شدت علائم افسردگی نشان دادند. این رویکرد ابتکاری نشان می دهد که تعدیل مسیرهای عصبی مغز-بدن از طریق SCS می تواند به طور قابل توجهی بر تنظیم خلق و خوی تأثیر بگذارد و جهت جدیدی را در درمان اختلالات روانپزشکی ارائه دهد.

اطلاعات کلیدی:

  • این مطالعه نشان داد که تحریک نخاع یک درمان امیدوارکننده برای افسردگی است که به خوبی توسط بیماران قابل تحمل است.
  • شرکت کنندگانی که تحریک فعال دریافت کردند، کاهش قابل توجهی در علائم افسردگی را تجربه کردند.
  • این تحقیق فرصت‌هایی را برای آزمایش‌های بیشتر و توسعه یک دستگاه SCS قابل حمل برای درمان اختلالات روانی باز می‌کند.

 

منبع: دانشگاه سینسیناتی

یک آزمایش بالینی که توسط محققان دانشگاه سینسیناتی در مرکز لیندنر HOPE انجام شد. نشان داد که تحریک الکتریکی نخاع امکان پذیر است، به خوبی قابل تحمل است و پتانسیل درمانی برای درمان افسردگی را نشان می دهد.

نتایج این کارآزمایی در ژورنال روانپزشکی مولکولی در 20 دسامبر منتشر شد.

پیشینه تحقیق

دکتر فرانسیسکو رومو-ناوا، محقق اصلی با عنوان دکترای علوم پزشکی، اظهار کرد که تحقیقات او  بر این است که چگونه ارتباط بین مغز و بدن در اختلالات روانپزشکی نقش دارد.

رومو-نوا، دانشیار در دانشکده روانپزشکی و علوم عصبی رفتاری در دانشگاه سینسیناتی (UC)، معاون ارشد تحقیقات در مؤسسه تحقیقاتی در مرکز لیندنر hope و یک دانشمند پزشکی در UC Health گفت: “ما فکر می‌کنیم که ارتباط بین مغز و بدن برای اختلالات روانپزشکی بسیار حیاتی است”،

“بسیاری از علائم اختلالات خلقی یا اختلالات خوردن یا اختلالات اضطرابی با آنچه که میتوان بعنوان بی نظمی در این تعامل مغز و بدن تعبیر کرد، ارتباط دارد.”

رومو-ناوا گفت، مسیرهای نورونهای واقع در نخاع اطلاعات را از بدن به مناطقی از مغز که در تجربه عاطفی که ما بعنوان خلق میشناسیم درگیر هستند، منتقل میکند. هنگامی که مغز به درستی کار می کند، از این اطلاعات برای تنظیم مداوم خلق و خوی افراد استفاده می کند.

هرچند اختلال افسردگی اساسی ممکن است علل مختلفی داشته باشد، یکی از موارد ممکن این است که این مسیر با اطلاعات بیش از حد بارگذاری شده باشد.

رومو-ناوا گفت: «برای مثال، استرس مزمن می‌تواند به یک مدار مغز-بدن بیش‌فعال منجر شود که در نهایت سیستم را می‌سوزاند و از تنظیم خود به روشی مؤثر و بهینه جلوگیری می‌کند.

تیم تحقیقاتی راه‌های مختلفی را برای تعدیل این تعامل بین مغز و بدن بررسی کردند و رویکرد جدیدی را از طریق تحریک غیرتهاجمی نخاع ایجاد کردند. رومو-ناوا در سال 2020 حق امتیازی را برای روش تحریک مورد استفاده پس از همکاری با دفتر نوآوری UC به دست آورد.

تحریک طناب نخاعی برای کاهش جریان اطلاعات در مدار مغز-بدن طراحی شد تا مغز بهتر بتواند خود را تنظیم کند.

رومو-ناوا گفت: «تصور می‌شود که تحریک نخاع به مغز کمک می‌کند تا با کاهش نویز یا کاهش سیگنال‌های بیش فعالی که ممکن است در طول سندرم افسردگی وجود داشته باشد، خود را آنطور که باید تعدیل کند.

دستگاه تحقیقاتی که استفاده شد، بزرگتر از یک جعبه کفش نیست. با الکترود فعال روی پشت بیمار و الکترود بازگشتی روی شانه راست آن قرار دادند.

جزئیات آزمایشی

رومو-ناوا با کمک مالی از طریق جایزه پژوهشگر جوان نارساد بنیاد تحقیقات مغز و رفتار، این مطالعه آزمایشی را برای آزمایش امکان‌سنجی و تحمل‌پذیری تحریک نخاع برای بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی طراحی کرد.

در مجموع 20 بیمار در این کارآزمایی ثبت نام کردند که نیمی از آنها به صورت تصادفی نسخه فعال تحریک نخاع را دریافت کردند. و نیمی دیگر نسخه متفاوتی از جریان دریافت کردند که انتظار نمی رفت تأثیر زیادی داشته باشد.

بیماران بمدت هشت هفته به مدت 3 جلسه 20 دقیقه ای در هفته و در مجموع 24 جلسه تحریک ستون فقرات به مرکز لیندنر HOPE رفتند.

نتایج آزمایشی

رومو-ناوا گفت: مانند اکثر مطالعات اولیه، تمرکز اصلی مطالعه بر روی امکان‌پذیری و ایمنی مداخله و همچنین نحوه تحمل بیماران از تحریک بود. مطالعه به گونه‌ای طراحی شد که میزان تحریک در صورت نیاز کاهش یابد، اما رومو-ناوا گفت: تمام بیماران مقدار تحریک ابتدایی را خوب تحمل کردند.

او گفت: «ما از جریانی استفاده کردیم که آنقدر کوچک است که حدود 10 برابر کوچکتر از جریان شناخته شده برای ایجاد آسیب بافتی است. بنابراین این نیز بسیار دلگرم کننده است زیرا از نظر دوز بهینه و فرکانس جلسات چیزهای زیادی برای بررسی وجود دارد. .

عوارض جانبی درمان خفیف بود، از جمله قرمزی پوست در محل تحریک و خارش یا سوزش مختصر غیر دردناک که فقط در طول جلسات درمان ادامه داشت. رومو-ناوا گفت که قرمزی پوست معمولاً بیش از 20 دقیقه بعد از یک جلسه ادامه نمی یابد.

یک بازسازی مجازی از نحوه حرکت جریان از دستگاه در بدن نشان داد که جریان به ماده خاکستری نخاع میرسد، اما بخود مغز نمیرسد.

او گفت: «این فرضیه تأیید میکند که تعدیل این مسیرهای اطلاعاتی ممکن است تأثیری بر مناطق مربوط به خلق و خو در مغز ایجاد کند. بنابراین این جریان نیست که به مغز می رسد، بلکه تغییر در سیگنال است که تأثیر می گذارد. این مطالعه برای اثبات همه این مؤلفه‌های فرضیه کافی نیست، اما ما فکر می‌کنیم که شروعی عالی است.»

بیمارانی که تحریک فعال دریافت کردند، در مقایسه با گروه کنترل، کاهش بیشتری در شدت علائم افسردگی داشتند. اما رومو-ناوا هشدار داد که مطالعه به دلیل حجم نمونه کوچک آن محدود بود. این نتایج باید در مطالعات بسیار بزرگتر تکرار شوند تا تایید شوند.

او گفت: «به دلیل ماهیت آزمایشی و حجم نمونه کوچک مطالعه، هنگام تفسیر این نتایج باید محتاط باشیم. “در حالی که نتیجه اولیه مثبت بود و پتانسیل درمانی را نشان می دهد، ما باید تمام محدودیت های مطالعه را بپذیریم.”

اطلاعات نشان داد که فشار خون شرکت کنندگان در حال استراحت در طول هشت هفته تغییر نکرده است. اما فشار خون دیاستولیک آنها (عدد پایین فشار خون) برای مدت کوتاهی پس از هر جلسه به صورت تجمعی در طول مطالعه کاهش می یابد.

رومو-ناوا گفت: “این ممکن است به این معنی باشد که ما ممکن است در واقع نوعی اثر نرمی را در مدار تعامل مغز و بدن ایجاد کنیم که در عملکردهای خودمختار مانند فشار خون و ضربان قلب نیز دخالت دارد.” این بسیار ابتدایی است، اما همچنین سیگنال دیگری است که در جهت درست است.»

اگر مطالعات بیشتر تأیید کند که تحریک برای درمان اختلالات روانپزشکی بی‌خطر و مؤثر است، کار آینده نیز برای کشف دوز، فرکانس و شرایط بهینه مورد نیاز است.

تحریک نخاع به عنوان روشی برای درمان افسردگی

خلاصه

اثر تحریک غیر تهاجمی نخاع در بزرگسالان بدون دارو مبتلا به اختلال افسردگی اساسی: یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده آزمایشی و الگوی جریان القایی

چارچوب های نظری همگرا نقش و پتانسیل درمانی را برای مسیرهای بینابینی ستون فقرات در اختلال افسردگی اساسی (MDD) نشان می دهد.

در اینجا، هدف ما ارزیابی اثرات ضد افسردگی و تحمل تحریک جریان مستقیم از طریق پوست نخاعی (tsDCS) در MDD بود. این یک کارآزمایی بالینی آزمایشی دوسوکور، تصادفی، شم-کنترل شده، گروه موازی در بزرگسالان بدون دارو با MDD متوسط بود.

بیست شرکت‌کننده به صورت تصادفی (نسبت 1:1) به گروه‌های “فعال” با جریان 2.5 میلی آمپر و جلسات “شم” با جریان الکتریکی مزیت (tsDCS) با مونتاژ الکترود سینه ای (آند؛ T10)/شانه راست (کاتد)، سه بار در هفته به مدت 8 هفته تخصیص یافتند.

تغییر در شدت افسردگی (نمرات MADRS) ( پیامد اولیه از پیش‌تعیین شده) و پیامدهای بالینی ثانویه با استفاده از مدل‌های ANOVA تجزیه و تحلیل شدند. یک مدل میدان الکتریک (E-Field) با استفاده از پارامترهای tsDCS فعال ایجاد شد. در مقایسه با گروه شم (n = 9)، گروه tsDCS فعال (n = 10) یک کاهش بزرگ از نمره MADRS از نقطه شروع تا پایان با اندازه تأثیر بزرگتر نشان داد (−14.6 ± 2.5 در مقابل −21.7 ± 2.3، p = 0.040، d = 0.86).

علاوه بر این، در مقایسه با گروه شم، tsDCS فعال باعث کاهش بیشتری در غم و  اندوه گزارش‌شده MADRS (−1.8 ± 0.4 در مقابل −3.2 ± 0.4، p = 0.012). و کاهش تجمعی بزرگتر در تغییر فشار خون دیاستولیک پس از جلسه‌های قبل و بعد از tsDCS از نقطه شروع تا پایان (تفاوت گروه: 7.9 ± 3.7 میلیمتر جیوه، p = 0.039) شد.

روندهای آماری در همین جهت برای آیتم “افکار بدبینانه” MADRS و نمرات CGI-I هفته 8 مشاهده شد. هیچ تفاوت گروهی در عوارض جانبی (AEs) مشاهده نشد و هیچ AE جدی رخ نداد.

شبیه‌سازی جریان، میدان الکتریکی را با قدرت در محدوده نورومدولاسیون (حداکثر ~0.45 V/m) نشان داد که به ماده خاکستری ستون فقرات قفسه سینه می‌رسد. نتایج این مطالعه آزمایشی نشان میدهد که tsDCS امکانپذیر است، بخوبی قابل تحمل است و پتانسیل درمانی در MDD را نشان میدهد.

این کار همچنین چارچوب اولیه را برای کاوش محتاطانه تعدیل عصبی نخاعی غیرتهاجمی در زمینه تحقیقات و درمان سلامت روان فراهم می‌کند. مکانیسم های زیربنایی نیازمند بررسی بیشتر است.

لطفا این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید

Email
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالبی که شاید دوست داشته باشید

تماس