توضیحات
وقتی پای قدرت به میان می آید، گاهی قانون، قانون جنگل می شود، اگر گرگ نباشی، گرگها تو را خواهند خورد. این یک اصل نیست، قانونی نانوشته است که گاه خواسته یا ناخواسته جوهره اصلی ارتباطات، به خصوص در وادی سیاست می شود. البته این بدان معنا نیست که جامعه به جنگل تبدیل می شود و همه گرگی شویم در پوستین میش، اما گاهی باید جهت محافظت از خود و اینکه طعمه فریب دیگران نشویم با این اصول و قوانین آشنا باشیم. چرا که هر چقدر سعی کنیم خوب باشیم همیشه در مسیر با تله هایی مواجه می شویم که برایمان کار گذاشته شده است. و ناغافل در آنها گیر خواهیم افتاد. حتی در روابط اجتماعی و گاهی حتی روابط عاطفی پای این قوانین به میان می آید و حرص تسلط بر جامعه، خانواده، عواطف و احساسات دیگران باعث نوعی ناهنجاری و عدم تعادل در روابط به وجود می آورد.
نداشتن قدرت بر افراد و رویدادها از اساس برای ما تحمل ناپذیر است. حس ناتوانی حس بیچارگی است. کسی خواهان قدرت اندک نیست و همه بیشترین را می خواهند. در دنیای امروز، تشنه ی قدرت بودن خطرناک است. زیرا با قدرت می توانید به هر کاری دست بزنید؛ انگار باید فردی ساده و درست باشیم. پس باید با دقت عمل کنیم؛ مطبوع اما زرنگ و آزادمنش؛ اما غیر مستقیم باشیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.