محققان زمینه های ژنتیکی افسردگی پس از زایمان (PPD) را بررسی کردند. نتایج آنها نشان می دهد که 14 درصد از تنوع PPD به دلیل عوامل ژنتیکی مشترک است.
این مطالعه همچنین نشان داد که ساختار ژنتیکی PPD به طور قابل توجهی با سایر شرایط روانپزشکی و هورمونی هماهنگ است. نورون های گاباارژیک (GABAergic)، به ویژه در تالاموس و هیپوتالاموس، به عنوان مناطق کلیدی برای تحقیقات آینده PPD شناسایی شدند.
اطلاعات کلیدی:
- حدود 14 درصد از تغییرات PPD به اجزای ژنتیکی مشترک نسبت داده می شود.
- اساس ژنتیکی PPD دقیقاً منعکس کننده شرایط دیگر مانند افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی و اضطراب است.
- نورون های گاباارژیک (GABAergic) در تالاموس و هیپوتالاموس قابل توجه هستند و مناطق احتمالی را برای درمان متمرکز PPD نشان می دهند.
منبع: UNC
افسردگی پس از زایمان (PPD)، یک زیرگروه شایع از اختلال افسردگی اساسی، بیشتر از سایر بیماریهای روانپزشکی قابل وراثت است، اما ژنتیک PPD در مقایسه با سایر بیماریهای روانپزشکی، مانند اضطراب و اختلال دوقطبی، مورد مطالعه قرار نگرفته است.
برای رفع این مشکل، محققان دانشکده پزشکی UNC یک تیم بینالمللی از محققان را رهبری کردند تا بزرگترین متاآنالیز مطالعات انجمن گسترده ژنوم (GWAS) را برای بررسی معماری ژنتیکی PPD انجام دهند.
تحقیقات آنها که در مجله آمریکایی روانپزشکی منتشر شد، نشان می دهد که تقریباً 14 درصد از تغییرات مشاهده شده در موارد PPD را می توان به عوامل ژنتیکی رایج نسبت داد. PPD بیمار اغلب تنها نتیجه عوامل محیطی مانند ترومای گذشته نیست. در عوض حساسیت به PPD یک جزء ژنتیکی قابل توجهی را به همراه دارد.
محققان به رهبری نویسنده اصلی، جری گوینتیوانو، دکترای تخصصی در رشته روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه UNC، معماری ژنتیکی اختلال افسردگی پس از زایمان (PPD) را آشکار کردند. آنها گزارش دادهاند که این معماری ژنتیکی به طور قابل توجهی با معماری ژنتیکی افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی، اختلالات اضطرابی، اختلال استرس پس از سانحه، بیخوابی و سندرم تخمدان پلیکیستیک همبستگی دارد.
این بدان معنی است که علائم PPD احتمالاً در نتیجه تداخل بین همان ژنهای دخیل در سایر بیماریهای روانپزشکی و هورمونی رخ میدهد.
گینتیوانو گفت: «ما حدود 1.1 میلیون ناحیه از ژنوم انسان را مطالعه کردیم و میتوانیم ببینیم که PPD دارای اثر ژنتیکی مشابهی با سایر بیماریهای روانپزشکی است. به نظر می رسد که عوامل خطر ژنتیکی برای PPD با سایر اختلالات، مانند افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی و اضطراب مشترک است.
محققان همچنین کشف کردند که مناطق ژنتیکی شامل نورونهای گاباارژیک با PPD، به ویژه در تالاموس و هیپوتالاموس، مرتبط است. نورون های گاباارژیک آزادسازی انتقال دهنده عصبی GABA را کنترل می کنند.
برکسانولون، تنها داروی درمان PPD مورد تایید توسط FDA، شناخته شده است که در سراسر بدن و مغز گردش می کند. محققان UNC در اوایل سال جاری کشف کرده بودند که این دارو از طریق نورون های گاباارژیک برای درمان علائم PPD بسیار موثر عمل میکند. اما اکنون، این تحقیق جدید نشان میدهد که برکسانولون احتمالاً روی نورونهای گاباارژیک در دو ناحیه خاص مغز اثر میگذارد.
گینتیوانو گفت: «ما یافتههای خود را بهعنوان اصلاح مکانیسمی میبینیم که برگزانولون در آن کار میکند. ما اکنون شواهد اولیهای داریم که نشان میدهد باید نورونهای گاباارژیک در تالاموس و هیپوتالاموس را برای تحقیقات آینده مورد هدف قرار دهیم.»
اگرچه محققان اطلاعات زیادی در مورد ژنتیک PPD نشان دادند، اما بیش از هر زمان دیگری، آنها هنوز مجموعه اطلاعات محدودی داشتند. بهترین مطالعات ارتباط ژنومی، دادههای صدها هزار فرد مبتلا به یک بیماری خاص، مانند افسردگی شدید یا اسکیزوفرنی را به دست میآورد.
گوئینتیوانو و همکارانش برای مطالعه خود از 18 گروه از اجداد اروپایی (17339 مورد PPD و 53426 مورد کنترل)، یک گروه از اجداد آسیای شرقی (975 مورد و 3780 گروه کنترل) و یک گروه از اجداد آفریقایی (456 مورد و 1255 مورد) استفاده کردند. در مجموع 18770 مورد PPD و 58461 کنترل.
اگرچه این بزرگترین مطالعات انجمن گسترده ژنوم (PPD (GWAS تا به امروز بوده است، اما گینتیوانو گفت که هنوز موارد PPD بسیار کمی وجود دارد که نمیتوان مکانهای خاصی را در ژنوم که با خطر PPD مرتبط هستند مشخص کرد.
نویسندگان ارشد این مطالعه سامانتا ملتزر برودی، MD، MPH، استاد برجسته اسد میمندی و رئیس بخش روانپزشکی UNC و مدیر مرکز UNC برای اختلالات خلقی زنان بودند. و پاتریک سالیوان، دکتر، استاد برجسته روانپزشکی و ژنتیک در دانشکده پزشکی UNC، مدیر مؤسسه پیشگیری از خودکشی UNC، و استاد مؤسسه Karolinska در استکهلم.
خلاصه
متاآنالیز مطالعات انجمن گسترده ژنوم برای افسردگی پس از زایمان
هدف، واقعگرایانه:
افسردگی پس از زایمان (PPD) یک زیرگروه شایع از اختلال افسردگی اساسی (MDD) است که بیشتر ارثی است، اما در ژنتیک روانپزشکی مورد مطالعه قرار نگرفته است. نویسندگان متاآنالیز مطالعات ارتباطی گسترده ژنوم (GWASs) را برای بررسی معماری ژنتیکی PPD انجام دادند.
روش:
تحلیلهای متا بر روی 18 گروه جمعیتی اروپایی (17,339 مورد PPD و 53,426 کنترل)، یک گروه جمعیتی شرقی آسیایی (975 مورد و 3,780 کنترل) و یک گروه جمعیتی آفریقایی (456 مورد و 1,255 کنترل) انجام شد که جمعاً 18,770 مورد PPD و 58,461 کنترل را شامل میشد. تحلیلهای پس از GWAS شامل ۱) میراثشناسی بر مبنای پلیمورفیسم نوکلئوتید تک، ۲) همبستگیهای ژنتیکی بین PPD و سایر فنوتیپها، و ۳) غنیسازی یافتههای GWAS برای PPD در ۲۷ بافت انسانی و ۲۶۵ نوع سلول از سیستم عصبی مرکزی و حوزههای عصبی حوزه موش بود.
نتایج:
هیچ پلیمورفیسم نوکلئوتید تک با اهمیت ژنومی در تحلیلهای متا گروه جمعیتی اروپایی یا تحلیلهای چندمنبعی حاصل از ترکیب گروههای جمعیتی تأییدی نداشت. میراثشناسی مبتنی بر SNP برای PPD برابر با 0.14 (SE=0.02) بود. همبستگیهای ژنتیکی معنیدار برای PPD با MDD، اختلال دوقطبی، اختلالات اضطرابی، اختلال استرس پس از سانحه، بیخوابی، سن شروع قاعدگی، و سندرم تخمدان پلیکیستیک محاسبه شد. تجزیه و تحلیل غنیسازی نوع سلولها نشان میدهد که نورونهای مهاری در تالاموس و نورونهای آسیلکولین در هستههای سپتال هیپوتالاموس وجود دارند که الگوی متفاوتی نسبت به MDD دارند.
نتیجه گیری:
در حالی که نمونه های بیشتری برای دستیابی به سطوح معنی داری در سطح ژنوم مورد نیاز است. نتایج ارائه شده PPD را به عنوان یک فنوتیپ چند ژنی و ارثی تایید می کند. همچنین شواهدی وجود دارد که با وجود همبستگی بالا با MDD، PPD ممکن است دارای اجزای ژنتیکی منحصر به فردی باشد. نتایج غنیسازی سلولی نورونهای گاباارژیک را نشان میدهد که بر روی یک مکانیسم مشترک با تنها دارویی که توسط سازمان غذا و داروی ایالات متحده برای PPD (برگزانولون) تایید شد، همگرا میشوند.