خلاصه:
بزرگسالان بالای 60 سال که روزانه بیش از 10 ساعت بی تحرکی دارند، در معرض خطر ابتلا به زوال عقل هستند. این مطالعه نشان داد که الگوی رفتار بی تحرک در طول روز کمتر از کل ساعاتی که صرف شد، اهمیت دارد. با استفاده از دادههای شتابسنج عینی بیش از 50000 شرکتکننده در Biobank بریتانیا، یافتهها پس از شش سال 414 مورد زوال عقل را مشخص کردند. نکته مهم این است که زمان نشستن کمتر از 10 ساعت در روز نشان دهنده افزایش خطر نیست.
اطلاعات کلیدی:
- یک آمریکایی به طور متوسط حدود 9.5 ساعت در روز بی تحرک است که نزدیک به آستانه 10 ساعته در این مطالعه است.
- در این مطالعه از شتابسنجهای مچبند استفاده شد که 24 ساعته بمدت یکهفته استفاده میشد. تا بطور عینی رفتارهای 50000 بزرگسال بالای 60 سال را اندازهگیری و طبقهبندی کند.
- پس از تطبیق با ویژگیهای مختلف جمعیت شناختی و سبک زندگی، خطر زوال عقل پس از 10 ساعت بی تحرکی روزانه شروع به افزایش کرد.
منبع: USC
براساس مطالعه جدید، بزرگسالان 60 ساله و بالاتر که زمان زیادی صرف انجام رفتارهای بی تحرک مانند نشستن در حین تماشای تلویزیون یا رانندگی می کنند، ممکنست در معرض افزایش خطر ابتلا به زوال عقل باشند.
مطالعات نشان داد که خطر ابتلا به زوال عقل در میان بزرگسالانی که بیش از 10 ساعت در روز را صرف رفتارهای کم تحرکی مانند نشستن می کنند، به طور قابل توجهی افزایش می یابد. این یک یافته قابل توجه است، اگر در نظر گرفته شود که میانگین آمریکاییها در حدود ۹.۵ ساعت در روز به فعالیتهای بی تحرک اختصاص میدهند.
این مطالعه که در روز سهشنبه، ۱۲ سپتامبر در JAMA منتشر شد.
همچنین نشان داد که نحوه تجمع بیتحرکی در طول روز به اندازه کل زمان بیتحرکی در هر روز اهمیتی ندارد.
دیوید رایکلن، نویسنده این مطالعه میگوید، چه در دوره های طولانی مدت چند ساعت سپری شود و چه بطور متناوب در طول روز پخش شود، رفتار بی تحرک کامل ارتباط مشابهی با زوال عقل دارد.
«بسیاری از ما با توصیههای رایج برای قطع نشستن طولانی مدت با بلند شدن هر 30 دقیقه یا بیشتر برای ایستادن یا راه رفتن آشنا هستیم. ما میخواستیم ببینیم آیا این نوع الگوها با خطر زوال عقل مرتبط هستند یا خیر.
ریکلن، استاد علوم زیستی و انسان شناسی در کالج ادبیات، هنر و علوم USC Dornsife گفت: «ما دریافتیم که وقتی کل زمان بی تحرکی را در نظر می گیریم، طول دوره های بی تحرکی فردی واقعاً اهمیتی ندارد.
محققان از داده های Biobank بریتانیا، یک پایگاه داده زیست پزشکی در مقیاس بزرگ از شرکت کنندگان در سراسر بریتانیا، برای بررسی ارتباط احتمالی بین رفتار بی تحرک و خطر زوال عقل استفاده کردند.
به عنوان بخشی از یک مطالعه فرعی Biobank در بریتانیا، بیش از 100000 بزرگسال موافقت کردند که شتابسنج، دستگاههای مچبند برای اندازهگیری حرکت، به مدت 24 ساعت در روز به مدت یک هفته استفاده کنند. محققان بر روی نمونه ای متشکل از 50000 بزرگسال از این مطالعه فرعی بالای 60 سال که در شروع مطالعه تشخیص زوال عقل نداشتند، تمرکز کردند.
محققان سپس از یک الگوریتم یادگیری ماشینی برای تجزیه و تحلیل مجموعه اطلاعات بزرگ خوانش های شتاب سنج و طبقه بندی رفتارها بر اساس شدت های مختلف فعالیت بدنی استفاده کردند.
این الگوریتم قادر به تشخیص انواع مختلف فعالیت ها مانند رفتار بی تحرک در مقابل خواب بود داده های شتابسنج، همراه با تکنیکهای محاسباتی پیشرفته، اندازهگیری عینی از زمان صرف شده در انواع مختلف رفتارهای بیتحرک را در اختیار محققان قرار داد.
پس از میانگین شش سال پیگیری، محققان از سوابق بیمارستانی بستری و دادههای ثبت مرگ برای تعیین تشخیص زوال عقل استفاده کردند. آنها 414 مورد را برای زوال عقل مثبت یافتند.
سپس، تیم تجزیه و تحلیل آماری خود را برای برخی از ویژگیهای دموگرافیک (مانند سن، جنس، سطح تحصیلات، نژاد/قومیت، شرایط مزمن، ژنتیک) و ویژگیهای سبک زندگی (فعالیت بدنی، رژیم غذایی، مصرف سیگار و الکل، سلامت روان گزارششده توسط خود) تنظیم کردند. که می تواند بر سلامت مغز تاثیر بگذارد.
مجموع زمانی که در روز به صورت بی تحرک سپری می شود، خطر زوال عقل را به همراه دارد
در حالی که مقادیر زیاد رفتار کم تحرک با افزایش خطر زوال عقل مرتبط است. محققان دریافتند که مقادیر خاصی از رفتارهای کم تحرک وجود دارد که با زوال عقل مرتبط نیست.
ما متوجه شدیم که خطر زوال عقل پس از 10 ساعت بی تحرکی در روز، صرف نظر از نحوه تجمع زمان بی تحرکی، به سرعت شروع به افزایش می کند.
ژن الکساندر، نویسنده این مطالعه، گفت: «این نشان میدهد که کل زمانی که صرف شد، برای بیتحرکی است که رابطه بین رفتار بیتحرکی و خطر زوال عقل را ایجاد میکند. اما سطوح پایینتر رفتار بیتحرکی، تا حدود 10 ساعت، با افزایش خطر مرتبط نیست.» (استاد روانشناسی و روانپزشکی در موسسه مغز در دانشگاه آریزونا و مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر آریزونا).
رایکلن گفت: «این باید برای کسانی از ما که مشاغل اداری که مستلزم نشستن طولانیمدت است، اطمینان خاطر ایجاد کند. تا زمانی که کل زمان نشستن روزانه خود را محدود کنیم.»
این مطالعه مبتنی بر تحقیقات قبلی که از دادههای سلامتی خود گزارششده برای بررسی اینکه چگونه انواع خاصی از رفتارهای بیتحرک، مانند نشستن و تماشای تلویزیون، بیشتر از سایرین بر خطر زوال عقل تأثیر میگذارد، استوار است.
«آخرین مطالعه ما بخشی از تلاش بزرگتر ما برای درک اینکه چگونه رفتار بیتحرکی از زوایای مختلف بر سلامت مغز تأثیر میگذارد. در این مورد، شتابسنجهای قابل حمل به ما نگاهی بی طرفانه به مقدار زمانی که افراد به رفتار بی تحرک اختصاص می دهند ارائه می دهند. که با تحلیل های گذشته ی ما ترکیب می شود.» اظهارات رایکلن.
تحقیقات بیشتری برای اثبات علیت و اینکه آیا فعالیت بدنی می تواند خطر ابتلا به زوال عقل را کاهش دهد، مورد نیاز است.
در مورد مطالعه
علاوه بر رایکلن و الکساندر، سایر نویسندگان این مطالعه عبارتند از دانیل اچ. اسلان، ام. کاترین سایره، مارک اچ. لای و رند آر. ویلکاکس از USC; Pradyumna K. Bharadwaj، Madeline Ally و Yann C. Klimentidis از دانشگاه آریزونا. و سیلویو مالتالیاتی از دانشگاه گرنوبل آلپ فرانسه.
خلاصه
رفتار کم تحرک و زوال عقل در میان سالمندان
اهمیت
رفتار عدم تحرک با بیماری متابولیک قلبی و مرگ و میر مرتبط است، اما ارتباط آن با زوال عقل نامشخص است.
هدف، واقعگرایانه
برای بررسی اینکه آیا رفتار عدم تحرک ارزیابی شده توسط شتاب سنج با زوال عقل مرتبط است یا خیر.
طراحی، تنظیم، و شرکت کنندگان
یک مطالعه گذشتهنگر از دادههای جمعآوریشده آیندهنگر از Biobank بریتانیا شامل 49841 بزرگسال 60 ساله یا بالاتر بدون تشخیص زوال عقل در زمان استفاده از شتابسنج مچ دست و زندگی در انگلستان، اسکاتلند یا ولز. پیگیری از زمان استفاده از شتابسنج (فوریه 2013 تا دسامبر 2015) آغاز شد. و تا سپتامبر 2021 در انگلستان، جولای 2021 در اسکاتلند و فوریه 2018 در ولز ادامه یافت.
مواجهه
میانگین زمان رفتار بیتحرکی روزانه (شامل تجزیه و تحلیل اولیه) و میانگین طول دوره بی تحرکی روزانه، حداکثر طول دوره بی تحرکی روزانه، و میانگین تعداد دفعات بی تحرکی روزانه (شامل تجزیه و تحلیلهای ثانویه) از تجزیه و تحلیل مبتنی بر یادگیری ماشین از دادههای یک هفته از سنسورهای مچ دست به دست آمده است.
نتیجه اصلی و اقدامات
تشخیص زوال عقل همه علتی از سوابق بیمارستانی بستری و دادههای ثبت مرگ. برای ارزیابی ارتباط از مدلهای خطر متناسب کاکس با اصطلاحات خطی و مکعبی استفاده شد.
نتایج
در مجموع 49841 سالمند (میانگین سن، 67.19 [SD، 4.29] سال؛ 54.7٪ زن بودند) به طور میانگین 6.72 سال (SD، 0.95 سال) پیگیری شدند. در طول این مدت، 414 نفر مبتلا به زوال عقل همهعلتی تشخیص داده شدند. مدلهای کاملاً تنظیمشده، ارتباط غیرخطی قابلتوجهی بین زمان صرف شده در رفتار بیتحرک و زوال عقل رخ داده وجود داشت.
نسبت به میانگین 9.27 ساعت در روز برای رفتار بی تحرک، نسبت خطر (HRs) برای زوال عقل 1.08 (CI 95%، 1.04-1.12، P < .001) برای 10 ساعت در روز، 1.63 (95% CI، 1.35) بود. -1.97، P < .001) برای 12 ساعت در روز، و 3.21 (95% CI، 2.05-5.04، P < .001) برای 15 ساعت در روز. نرخ بروز تعدیل زوال عقل به ازای هر 1000 نفر در سال 7.49 (95% فاصله اطمینان، 7.48-7.49) برای 9.27 ساعت در روز رفتار بی تحرک، 8.06 (95% فاصله اطمینان، 7.76-8.36) برای 10 ساعت در روز، 150 بود. ٪ CI، 10.00-14.36) برای 12 ساعت در روز، و 22.74 (95٪ CI، 14.92-34.11) برای 15 ساعت در روز.
میانگین طول دوره کم تحرک روزانه (HR، 1.53 [95% فاصله اطمینان (CI)، 1.03-2.27]، P = .04 و 0.65 [95% فاصله اطمینان، 0.04-1.57] موارد بیشتر زوال عقل در هر 1000 نفر-سال برای افزایش 1 ساعته نسبت به میانگین 0.48 ساعت) و حداکثر طول دوره بی تحرک روزانه (HR، 1.15 [95% فاصله اطمینان، 1.02-1.31]، P = .02 و 0.19 [95% CI، 0.02-0.38] موارد زوال عقل بیشتر در هر 1000 نفر در سال افزایش 1 ساعته از میانگین 1.95 ساعت) به طور قابل توجهی با خطر بالاتر زوال عقل مرتبط بود.
تعداد دفعات کم تحرک در روز با خطر بالاتر زوال عقل مرتبط نبود (HR، 1.00 [95% فاصله اطمینان، 0.99-1.01]، P = .89). در تحلیلهای حساسیت، پس از تعدیل برای زمان صرف شده در رفتار بیتحرک، میانگین طول دوره بیتحرکی روزانه و حداکثر طول دوره بیتحرکی روزانه دیگر ارتباط معنیداری با زوال عقل رخ نداد.
نتیجه گیری و ارتباط
در میان افراد مسن، زمان بیشتری که در رفتارهای بی تحرک صرف می شود، به طور قابل توجهی با بروز بیشتر زوال عقل مرتبط است. تحقیقات آینده برای تعیین اینکه آیا ارتباط بین رفتار بی تحرک و خطر زوال عقل علتی است یا خیر مورد نیاز است.